• وبلاگ : احسـن
  • يادداشت : كوتاه اما پرمعنا...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 19 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عليكم

    جوابهايي كه داده شده تو يه فاز هستند كه در كل اين منظور رو ميرسونن كه :((خود سازي اين مفهوم رو نميده كه بايد بطور كامل خود را ساخت و بعد رفت سراغ ديگران...اول بايد يه پيش زمينه داشت از «خود» كه «خود» رو گم نكرد بعد در حين ساختن خود با ديگران هم همراه شد و روي ايشان هم كار كرد))

    خب بنده هم موافقم- چيزي نيست كه «نظر» باشه - يه امر بديهيه اين مسئله ...!

    =========

    ولي شما گويا دنبال جواب ِ صريح ِ تك تك سوالاتتون هستيد... خب حق داريد؛ چون اگه دنبال جواب نبوديد كه مطرحشون نميكرديد!

    مسلما جواب ها هم نظر شخصي خواهند بود بر اساس معيارهاي اصلي اي كه حاصل از تعريف كلي اند

    ج1)اساس خود سازي بستگي به ادراك شخص از مفاهيم اطرافش داره كه به چه چيزي اهميت ميده و براش اصل هست و چه چيزهايي فرع! بطور مثال يه نفر هدفش ثروته ، يكي شهرت ، يكي قربت الي الله و يكي... با اين وصف اصول خودسازي هرشخصي با ديگري متفاوته...! ولي اگه بخواهيم به مفهوم واقعي خودسازي برگرديم و نظري كه اكثر افراد نسبت به اين امر دارن؛ اينه كه فرد خود را با اصول «حق» تطبيق بده و از «باطل» اجتناب كنه

    با توجه به اينكه خودتون هم طلبه ايد خوب ميدونيد منظور بنده چيه...! يعني روي «عقايد» كار كرد و اونها رو تثبيت كرد و با احاطه به «احكام» (اصول كلي يك مكتب ِ صحيح -صرفنظر از نوع مكتب!-) ؛ روي بحث «اخلاق» كار كرد!

    بله! خيلي كلي بود!... ولي اگه روش ميخوايد به الگو هايي كه مشخص شدند رجوع كنيد ، ساده ترين راهه

    جاي بحث خيلي داره سوال يك(1)!

    ج2)قبل از ساختن خود يعني چي!؟ يعني الان هيچي خودسازي نداريد؟! اصلا ميشه كسي كه خودشو هيچي نساخته بخواد دنبال ساختن ديگران بره؟! ( منظور از ساختن همون مفهوم كليه نه نظر علماي دين)

    حالا با فرض ِ نظرِ علماي دين؛ قبل از ساختن خود‍، يعني مثلا هيچي سرمايه نداريد، چطور ميخوايد ديگران رو بسازيد؟ با چه اطلاعاتي؟ با چه علمي؟ با چه عقايد و احكامي؟!...

    پس اين موضوع منتفيه... اگر منطقي باشيم ؛ امكان نداره قبل از اينكه سرمايه اي داشته باشيم سراغ خريدن چيزي بريم!... حتما يه عقايد و اصولي براي خودتون داريد كه مورد تاييدتونه و ميخوايد اونها رو به ديگران انتقال بديد

    تا حدودي نظر دوستان هم همين مفهوم رو ميرسوند كه از اول يه چيزي بايد داشت تا بشه جلو رفت...!

    ج3) اگه منظور آقاي پناهيان رو در مورد جذب ميخوايد بدونيد ؛ از نظر بنده اين بوده كه بايد بدونيد به چي داريد جذب ميكنيد و بعد جذب كنيد... به حق يا به باطل؟! ..... به پوچي يا اصول محكم و تاييد شده!؟....يعني بدونيد داريد با صحبت هاتون ديگران،افكارشون و عقايدشون رو به كجا ميكشونيد....يعني اول اصول و «حق» رو بشناسيد بعد لبايد حرف بزنيد و افكار مبهم ذهنيتون رو بيرون نريزيد كه ممكنه بجاي صاف كردن ِ ابرو بزنن چشم طرف رو هم كور كنن...!!!

    فكر كنم معلوم شد جذب به چي...

    ج4)فكر كنم مفهوم در سوالات بالا روشن شده.. اگه منظور از خودسازي درست درك شده باشه... جواب سوال اينه:« كار ديگه اي به ذهنتون ميرسه!؟!؟!؟»

    =======

    همش تقصير اين آقاي پناهيانه....!!!!!!!

    ببنيد از صحبت هاشون چند جور برداشت ميشه كرد...!؟

    حالا اينو قياس بديد با صحبت هايي كه هر كسي تو وبلاگش ميزنه! يه جوري بايد نوشت تا روشن باشه مطلب و روشن كنه مطلب ديگران رو...!

    =====

    طومار خوبي نوشتما